دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
سنجش وضع مسئولیتپذیری جامعۀ روستایی نسبت به محیطِزیست و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی: استان مازندران)
1
20
FA
صادق
صالحی
0000-0003-2108-2132
دانشیار جامعهشناسی ،گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه مازندران
s.salehi.umz@gmail.com
10.22059/jrd.2021.79563
مسئله مسئولیتپذیری اجتماعی نسبت به حفظ محیطِزیست در تمام سطوح و قشرهای جامعه، موضوعی است که در بند 14 سیاست کلی محیطِزیست ایران مورد تأکید قرار گرفته است و روستاییان نیز بهعنوان یکی از گروههای عمده استفادهکننده از منابع محیطی، از این امر مستثنا نیستند. سؤال اساسی تحقیق حاضر این است که روستاییان چه مسؤولیتی نسبت به محیطِزیست احساس میکنند و رفتارهای مسئولانه محیطِزیستی در بین آنها چگونه است؟ در این تحقیق، از چارچوب نظری انگیزه حفاظت استفاده شد و روش تحقیق بهصورت پیمایشی و از نوع مقطعی بود. واحد تحلیل در این تحقیق، فرد روستایی و جامعۀ آماری پژوهش را کلیه ساکنان مناطق روستایی استان مازندران در سال 1398 تشکیل دادهاند. برای انجام نمونهگیری، از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. تعداد روستاهای نمونه برای مطالعۀ حاضر، 30 روستا بودند و حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین شدند. دادههای موردِنیاز تحقیق از طریق ابزار پرسشنامه جمعآوری شد. دادههای پیمایش بعد از جمعآوری، در نرمافزار SPSS مورد پردازش قرار گرفته و سپس، توصیف و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که میزان تمایل روستاییان به رفتار مسئولانه محیطِزیستی و نیز میزان رفتار مسئولانه محیطِزیستی آنها در حد متوسط قرار دارد. علاوهبراین، نتایج تحلیلهای چندمتغیره حاکی از آن است که شدت آسیبپذیری، شدت خطر درکشده، خودکارآمدی و دانش محیطِزیستی و هنجارهای تجویزی بر مسئولیتپذیری جامعۀ روستایی، بر مسئولیتپذیری افراد نسبت به محیطِزیست تأثیر داشتهاند.<br /><span lang="AR-SA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus';">استان مازندران،</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus';">رفتار مسئولانه،</span><span lang="FA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus'; mso-bidi-language: FA;"> مسئولیتپذیری</span><span lang="AR-SA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus';"> محیطِزیستی، نظریه انگیزه </span><span lang="FA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus'; mso-bidi-language: FA;">حفاظت</span><span lang="FA" style="font-size: 9.0pt; font-family: 'B Lotus'; mso-ascii-font-family: 'Times New Roman'; mso-hansi-font-family: 'Times New Roman'; mso-bidi-language: FA;">.</span><br />
استان مازندران,رفتار مسئولانه,مسئولیتپذیری محیطِزیستی,نظریه انگیزه حفاظت
https://jrd.ut.ac.ir/article_79563.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79563_7fa2f4a17838b9c5153d4083bae5644e.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
ارزیابی پایداری محلههای شهری با رویکرد محلۀ کمکربن؛ مورد مطالعه: محلۀ جولانِ شهر همدان
21
50
FA
صابر
محمدپور
عضو هیأت علمی گروه مهندسی شهرسازی دانشکده معماری و هنر، دانشگاه گیلان
s.mohammadpour@guilan.ac.ir
مهرداد
مهرجو
0000-0002-9322-6441
دانشجوی کارشناسی ارشد شهرسازی- برنامه ریزی شهری
mehrjoumehrdad@gmail.com
10.22059/jrd.2021.299759.668533
در سالهای اخیر، تغییرات اقلیمی به موضوع جهانی تبدیل شده و بر بقا و توسعه انسانی اثرگذار است. دانشمندان برای دستیابی به جامعۀ «کمکربن» و «توسعۀ پایدار»، تمرکز خود را بر روی نظامهای طراحی و برنامهریزی بهمنظور ارزیابی «محلۀ کمکربن» معطوف کردهاند. هدف از پژوهش، ارزیابی تأثیر شاخصهای رویکرد «کم کربن» بر میزان پایداری و قیاس تلفیقی آنها، در محلۀ جولان شهر همدان است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی است. و برای جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. برای تعیین حجم نمونه 310 نفری از فرمول کوکران استفاده شد. پایایی پرسشنامهها با آلفای کرونباخ 801/0 بهدست آمد. درنهایت، براز مدل تحلیلی ساختاری متغیرها با نرمافزار اسمارتپیالاس ارائه شد. یافتههای تمامی ابعاد رویکرد کمکربن و میزان کلی آن با محلۀ پایدار شهری رابطۀ مثبت و معنیداری دارد. همچنین رابطۀ بین فرم و ساختار کمکربن با محلۀ پایدار، (88/=0P) دارای بیشترین همبستگی و رابطۀ بین بُعد تأسیسات و زیرساخت رویکرد کمکربن و محلۀ پایدار دارای کمترین ضریب همبستگی (43/0=P) است. درنتیجه، هرچه میزان ابعاد رویکرد کمکربن (842/0) بیشتر شود، تأثیر تبدیلشدن محلههای شهری، به محلههای پایدار در بین محلههای شهر همدان بیشتر میشود؛ که فرضیۀ پژوهش بر این اساس مورد تأیید است. با بررسیهای صورتگرفته، «فرم و ساختار» ازنظر شهروندان و کارشناسان، هم در لایۀ اثرگذاری و هم در لایۀ فعال بودن در روابط مؤثر برای تحقق محلۀ کمکربن، مهمترین مؤلفه به شمار میرود. بدیهی است در تحقق فرم و ساختار منسجم، افزایش پهنهها و محورهای سبز، رشد فشرده و مقابله با پراکندهرویی، تنوع مسکن برای قشرهای مختلف همواره تأثیرگذار بوده و هست. در این مؤلفه، طبق یافتهها، دو شاخص «توجه به وضعیت طبیعی محله» و «کاهش مصرف انرژی» نیز از مهمترین و اثرگذارترین شاخصها است.
محله پایدار,محله جولان,رویکرد کمکربن,جولان کمکربن,همدان
https://jrd.ut.ac.ir/article_79788.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79788_0af0aa0d66c2ee7a343189637863073a.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
ارتباط فضاهای سکونتی با ابعاد سبک زندگی (بررسی تطبیقی دو محلهِ سنتی و معاصر شهر تبریز)
51
75
FA
مینو
قره بگلو
0000-0003-2639-2906
دانشیار معماری دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
m.gharehbaglou@tabriziau.ac.ir
مهتاب
هاشمی آقاجری
0000-0002-2266-4153
دانشجوی دکتری معماری اسلامی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
m.mahtab@tabriziau.ac.ir
حامد
بیتی
0000-0001-9717-7395
استادیار معماری دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
h.beyti@tabriziau.ac.ir
10.22059/jrd.2021.300394.668534
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط فضاهای سکونتی با ابعاد سبکِ زندگی ساکنان است. از بعد نظری، یکی از موارد تأثیرگذار بر سبک زندگی در میان ساکنان فضاهای سکونتی، قابلیتهایی است که محیط در اختیار انسان قرار میدهد. با واکاویِ ابعاد مختلف سبک زندگی و قابلیتهای مکانی تأثیرگذار، ارتباط میان مؤلفههای مکان و ابعاد سبک زندگی در محلههای سنتی و معاصر در راستای اعتبارسنجی الگوی نظری تحقیق در شهر تبریز بررسی شد. تعداد جامعۀ آماری، 200 نفر از ساکنان هر محله است که به روش تحلیل عامل تأییدی به بررسی تأثیرگذاری فضاهای سکونتی بر ابعاد سبک زندگی پرداخته شد. مهمترین یافتههای تحقیق این است که قابلیتهای فضاهای سکونتی میتوانند بر ابعاد مختلف سبک زندگی تأثیرگذار باشند. آزمون مطالعات نظری در محلههای سنتی و معاصر حاکی از این است که در محلۀ سنتی، قابلیت فیزیکی در سطح محله و قابلیت نمادین در سطح خانه، بیشترین تأثیر را بر رشد ابعاد سبک زندگی داشتهاند. در خصوص ابعاد سبک زندگی در سطح محله، بُعد تعامل، تحت تأثیر قابلیت فیزیکی و در سطح خانه، بُعد تعامل، تحت تأثیر قابلیت نمادین، تأثیرپذیری بیشتری داشتهاند. در محلۀ معاصر، قابلیت اجتماعی در سطح محله و قابلیت نمادین در سطح خانه، حداکثر تأثیر را بر تقویت ابعاد سبک زندگی داشتهاند. در خصوص ابعاد سبک زندگی در سطح محله، بُعد وحدت، تحت تأثیر قابلیت اجتماعی و در سطح خانه، بُعد وحدت، تحت تأثیر قابلیت نمادین، تأثیرپذیری بیشتری داشتهاند.
فضاهای سکونتی,سبک زندگی,محلات سنتی,محلات معاصر,شهر تبریز
https://jrd.ut.ac.ir/article_79789.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79789_4819a77048e9fb4c72603f558bdaa301.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
مطالعۀ جامعه شناختی ارتباط بین سبک های هویتی و ارزش های زیربنای توسعۀ پایدار در میان جوانان (مورد مطالعه: جوانان شهر سنندج)
77
101
FA
یعقوب
احمدی
0000-0001-6025-684X
دانشیار جامعهشناسی بخش علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور
yahmady2001@yahoo.com
پروین
علی پور
0000-0001-6080-5298
دکتری جامعه شناسی، پژوهشگر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
palipoor.ut@gmail.com
10.22059/jrd.2020.307217.668568
پیشنیاز توسعۀ پایدار بهمثابۀ توسعهای همهجانبه و متوازن در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی؛ هنجارهای فرهنگی یا ارزشهای زیربنایی همچون آزادی، برابری، همبستگی، تساهل، احترام به طبیعت و مسئولیت مشترک است. ازطرفِدیگر، نگرشها و ارزشهای افراد در یک جامعه از طریق سبک هویتیِ انتخابیِ آنها تولید و بازتولید میشود. به نظر میرسد ارتباط بین این دو مقوله، ارتباطی متقابل است. باتوجهبه اهمیت جامعهپذیری جوانان، تحقیق حاضر به روش پیمایش (نیمة دوم سال 1398) در بین شهروندان 18 تا 29 سال مناطق چندگانة شهر سنندج با حجم نمونه 345 نفر که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند، انجام شده است. یافتههای توصیفی حاکی از آن است که سطح ارزشهای زیربنای توسعۀ پایدار در میان جوانان شهر سنندج در وضعیت چندان مطلوبی قرار ندارد، اگرچه با وضعیت مطلوب نیز فاصلۀ بسیاری ندارد. جوانان شهر سنندج در مقولههای آزادی، تساهل و برابری در وضعیت مناسبتری قرار دارند، این در حالی است که در ابعاد احترام به طبیعت، همبستگی و بهویژه مسئولیت مشترک در شرایط نسبتاً نامطلوب قرار دارند. یافتههای تحلیلی حاکی از ارتباط معنادار و مثبت میان سبک هویتیابی اطلاعاتی جوانان سنندجی با تمام ابعاد ارزشهای زیربنای توسعۀ پایدار و شاخص کلی آن؛ همبستگی معنادار و مثبت سبک هنجاری با ابعاد همبستگی و مسئولیت مشترک و نهایتاً همبستگی منفی و معنادار میان سبک هویتیابی آشفته با شاخص کل و بهویژه ابعاد برابری، مسئولیت مشترک و آزادی است.. بهلحاظ نظری، میتوان نتیجه گرفت که بهرغم تمرکز بر جنبههای متمایز، نوعی یکپارچگی نظری، محتوایی و پیشفرضهای همپوشان، بهویژه در رابطه با انگیزههای انسانی در این دو گونهشناسی (سبکهای هویتیابی و ارزشهای زیربنای توسعۀ پایدار) و بحث نظری در راستای خود، هویت و فرهنگ وجود دارد. چنین وضعیتی را بیش از همه میتوان به تعبیری وبری بهمثابه نوعی «رابطه یا هماهنگی انتخابی» میان سبک هویتی اطلاعاتی و ارزشهای زیربنای توسعۀ پایدار تلقی کرد.
ارزش,توسعۀ پایدار,سبکهای هویتیابی,فرهنگ,هویت,سنندج
https://jrd.ut.ac.ir/article_79790.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79790_6256bfc033b6c532f93c8a209aa793bb.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی (محلهمحور) از ایده تا عمل مورد مطالعه: توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی در شهر تهران
103
126
FA
صلاح الدین
قادری
عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی
salahedin.gh@gmail.com
جعفر
شرف خانی
مدیر عامل صندوق کارآفرینی امید استان کردستان
mahan.ilam@yahoo.com
10.22059/jrd.2021.301759.668540
توسعۀ محلی در ایران اکثراً به نام توسعۀ محلهمحور یا مبتنی بر اجتماع محلی ترجمه شده است. در الگوی توسعۀ محلی، اجتماع محلی خیلی کلی و عام در نظر گرفته شده است، درحالیکه در الگوی توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی، اجتماع محلی بر بافتها و ساختارهای محلی معطوف و متمرکز است که دارای مسائل و مشکلات اجتماعی باتوجهبه ظرفیتهای توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی است. مدیریت شهری در شهر تهران در یکدهۀ اخیر با مجموعهای از اقدامات مختلف (تعیین مرز محلات، برگزاری انتخابات شورایاریها، احداث سراهای محلات، برگزاری برنامههای اجتماعی و فرهنگی و برنامههای حوزۀ سلامت در سطح محلات شهری و ....) به دنبال نهادینه کردن این نوع توسعه بوده است. مقالۀ حاضر با تمرکز و اتکا به مباحث نظری و تجربی در حوزۀ توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی و الزامات این نوع توسعه، به بررسی چالشهای آن در شهر تهران و مجموعه اقداماتی که در این راستا صورت گرفته است، میپردازد. مقاله با اتکا به دادههای دو پژوهش «آسیبشناسی مدیریت محله» و «گونهشناسی اجتماعی و فرهنگی محلات تهران» که در سطح شهر تهران و به روش کمّی و کیفی انجام شده است، به چالشهای این نوع توسعه در شهر تهران میپردازد. یافتههای مقاله نشان میدهد که توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی، مبتنی بر بسترها و الزاماتی است و معطوف به اهداف خاص و بافتهای خاصی از شهرها است، نه همۀ بافتهای آن. درحالیکه راهبردهای توسعۀ مبتنی بر اجتماع محلی در تهران (انتخابات شورایاران، دایر کردن سرای محله و مدیریت محله، برنامههای اجتماعی و فرهنگی و حوزۀ سلامت و ...) بدون توجه به بسترها و الزامات این توسعه صورت گرفته است و همین امر به عدم موفقیت این راهبردها و دستیابی به پیامدهای این نوع توسعه منجر شده است. عدم توجه به بسترها و الزامات این نوع توسعه در شهر تهران، منجر به صرف هزینههای زیادی تاکنون شده است که به نظر میرسد نتایج قابلِتوجهی را مبتنی بر این نوع توسعه به بار نیاورده است. در پایان مقاله چند پیشنهاد خاص برای حل چالشهای این نوع توسعه ارائه شده است که تأکید اصلی آنها بر تغییر برداشت از اجتماعات محلی است که باید هدف و محور توسعه قرار گیرند.
توسعۀ اجتماع محلی,توسعۀ شهری,سرای محله,شورایاری,مدیریت محله,تهران
https://jrd.ut.ac.ir/article_79791.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79791_939400c3828720b952478866391675fb.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
زیست کارتنخوابی؛ از تلاش ناگزیر برای بقا تا بازسازمان یابی اجتماعی
127
152
FA
مرتضی
دیاری
کارشناس ارشد برنامه ریزی رفاه اجتماعی، دانشگاه تهران
mortezadayyaree@yahoo.com
غلامرضا
غفاری
گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
ghaffary@ut.ac.ir
مهدی
کرمانی
گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد
m-kermani@um.ac.ir
10.22059/jrd.2021.300428.668535
هدف این مقاله مطالعۀ تجربۀ زیست کارتنخوابی بر مبنای ویژگیها، تمایزها و شرایط حاکم بر آن است. نظام اجتماعی و سازمان موجود در پاتوقهای کارتنخوابی از الگوی رشد شهری، نظام قدرت حاکم بر آن و کنشهای متقابل همگنان طردشده از متن شهر در قلمرو پاتوق متأثر است. این پژوهش به روش کیفی و مبتنی بر تکنیک تحلیل مضمون انجام شده است. بهاینمنظور، مصاحبه های عمیق نیمهساختاریافته با سیودو کارتنخواب در شش پاتوق کارتنخوابی (مبتنی بر نمونهگیری هدفمند) صورت گرفته و دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار مکسکیودیاِی مورد تحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد پاتوقهای کارتنخوابی قلمروهایی معیشتمحور، برخوردار از نظام عرفی تقسیمکار با درجاتی از روحیۀ جمعگرایانه هستند که ترکیبی از احساس نیاز به همبستگی اجتماعی، عواطف فردی، حمایت، تسکین آلام و درمجموع هویت بخش را برای ساکنان به همراه دارد. نظام اجتماعی پاتوق «پیشکسوت سالار» و تا حد زیادی مبتنی بر امکان اعمال قدرت فیزیکی و کنترل جریان مواد مخدر در آن است. حدود قابلِتوجهی از آزادی عمل در حوزه کنشهای فردی که با معیارهای رسمی میتوان آنها را صورتهایی از نابهنجاری بهحساب آورد، در پیوند با تأمین حداقلی از هرآنچه تداوم حیات را برای کارتنخواب ممکن میسازد، نوعی جاذبۀ مضاعف را برای این قلمروها به همراه دارد. درمجموع میتوان از منظری دروننگرانه، پاتوق را بهعنوان یک اجتماع محلی غیررسمی و برخوردار از پویایی و نه صرفاً تجمعی از افراد منحرف و نابهنجار، بهحساب آورد.
اعتیاد,بیخانمان (کارتنخواب),پاتوق,تجربۀ زیسته,شهر مشهد
https://jrd.ut.ac.ir/article_79792.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79792_fccb391a81da140356414f6cc3b9ffd4.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
برساخت اجتماعی پدیدة کولبری در مناطق مرزی غرب ایران (واکاوی زیست جهان انتقادی کنشگران محلی در شهرستان بانه)
153
185
FA
موسی
عنبری
0000-0001-8547-1917
دانشیار گروه توسعه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
anbari@ut.ac.ir
سیروان
عبده زاده
دانشجوی دکتری جامعه شناسی توسعه، دانشگاه تهران
sirwanabdezadeh@ut.ac.ir
10.22059/jrd.2020.305267.668564
در چند دهة گذشته، بهدلیل غلبة ایدئولوژی توسعة رشدمحور و نظام نئولیبرالیستی، دولتها از کارکردهای بازتوزیعی خود عقبنشینی کرده و حمایت از تهیدستانِ طردشده را فروگذاشتهاند. در ایران نیز، بهاقتضای نظام نئولیبرال و تمرکزگرایی سیاسی-اقتصادی دولت، فقر، بهویژه در مناطق حاشیه ای و مرزی، افزایش یافته است. ازآنجاکه کولبری مصداق فقر در مناطق مرزی است و تاکنون پژوهش جامعی در باب دلایل شکلگیری آن صورت نگرفته است، در پژوهش حاضر، با استفاده از روش قوم نگاری انتقادی، به علتهای پیدایش این پدیده، باتوجهبه زیست جهان انتقادی کنشگران مرزی، پرداخته شده است. جامعة موردِ مطالعه، مرزنشینان شهرستان بانه هستند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 25 نفر از افراد مطلع و درگیر در پدیدة کولبری بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. یافته ها به روش تحلیل زمینهمحور و کدگذاری باز و محوری، در دو سطح توصیفی و تحلیلی، بیان شدهاند. در سطح توصیفی، به تاریخچة کولبری و شکلهای گوناگون آن پرداخته شده و در سطح تحلیلی، با استناد به نظر پاسخگویان، 52 عبارت، 32 مفهوم و 7 مقولة محوری به این شرح بهدست آمده است: فقر اقتصادی و نبود منبع درآمد جایگزین؛ احساس تبعیض ساختاری؛ جبر محیطی و ضعف اشتغال صنعتی، کشاورزی و گردشگری؛ بازتولید جبری مرز؛ عقبنشینی دولت در حمایت از فقرا؛ رایج شدن سرمایه داری رانتیر در نبود سرمایه داری صنعتی؛ احساس طرد اقتصادی و فرهنگی. مطابق یافتة نهایی، پدیدة کولبری محصول انتخاب مرزنشینان غرب کشور نبوده، بلکه بهواسطة عوامل پیشگفته برساخت شده است.
زیست جهان انتقادی,کولبری,غرب ایران,مناطق مرزی,شهرستان بانه
https://jrd.ut.ac.ir/article_79793.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79793_a5951a8b3dbb8a1dfd8489c5212ba200.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
مدرنیته و تغییرات خانوادۀ روستایی در کردستان (مورد مطالعه: جامعة روستایی موکریان)
187
214
FA
رشید
احمدی فر
0000-0002-6401-6584
استادیار جامعه شناسی دانشگاه فرهنگیان کردستان
rahmadrash76@yahoo.com
10.22059/jrd.2020.305608.668565
طی چنددهۀ گذشته و در نتیجۀ مواجهۀ ایرانیان با امواج مدرنیته، بهجرئت میتوان گفت که در ایران بهطورِکل و در جامعۀ کردستان بهطورِخاص، حوزۀ «<em>مسائل خانواده</em>» بیشترین تغییرات را به خود دیده است. بهگونهایکه ما شاهد «<em>تغییرات ارزشی</em>» عمدهای در این حوزه هستیم. دادههای مربوط به مقالة پیشِرو، باتوجهبه ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جامعة روستایی موردِمطالعه، به شیوة کیفی و به روش نظریة زمینهای، با استفاده از فنون مصاحبههای عمیق و تاریخ شفاهی جمعآوری شده است. مراجعههای مجدد و چندباره به میدان مطالعه بهمنظور گردآوری اطلاعات موردِنیاز و سنجش اعتبار و روایی اطلاعات گردآوریشده و نیز آزمون صحت یافتههای نظری، تا آخرین مرحلة تحقیق ادامه داشته است. در بُعد نظری، نظریههای جدید نوسازی و برخی نظریههای مرتبط با جامعهشناسی تفسیری، راهنمای عمل بودهاند و مشخصاً نظریة تحول ارزشی اینگلهارت و نظریههای جدید نوسازی و مدرنیتة بازاندیشیشدۀ گیدنز، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل میدهند. پس از انجام بیست مصاحبۀ فردی با نخبگان و افراد جامعۀ محلی و هشت جلسۀ بحث گروهی، اشباع نظری حاصل شد. در بخش تحلیل دادههای جمعآوریشده، حدود 187 مفهوم اولیه، 12 مقولۀ جزئی و 4 مقولۀ اصلی استخراج و درنهایت در قالب ارائه مقولۀ اصلی پژوهش جمعبندی شده است. باتوجهبه تغییرات ارزشی ایجادشده در حوزة «نهاد خانواده»، میتوان اذعان داشت که درنتیجة ورود عناصر مدرن به جامعة روستایی موردِمطالعه، تغییرات ارزشی و هنجاری گستردهای در زیست جهان افراد جامعة موردِ نظر و نیز ابعاد و مسائل مختلف مرتبط با «نهاد خانواده» از قبیل: روابط اعضای خانواده با یکدیگر، روابط زن و مرد، والدین و فرزندانشان، عشق و مسائل جنسی، عرفی شدن و زنانه شدن خانواده، طلاق، ازدواج و سنتهای مرتبط با آنها صورت گرفته است. «شدت» و «بُعد» تغییرات فوق، ما را به ارائه نظریۀ زمینه ای «نظریۀ خانواده شبه مدرن روستایی با ویژگی های ایرانی- کُردی» در جامعۀ موردِ مطالعه رهنمون شده است.
تغییرات ارزشی,مدرنیته,نظریه زمینهای,نهاد خانواده,جامعۀ روستایی کردستان
https://jrd.ut.ac.ir/article_79794.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79794_f56ce957cdd6e3eb4f45b9eec1d4af87.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
الگوی بومی کاهش شکاف دیجیتالی در ایران (مورد مطالعه: روستاهای استان قم)
215
242
FA
هادی
عباسی کسبی
دانشجوی دکتری، دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی مرکز
abbasikasbi@yahoo.com
نسیم
مجیدی قهرودی
استادیار، دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی مرکز
nassimmajidi@yahoo.com
اکبر
نصرالهی
استادیار، دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه، دانشگاه آزاد اسلامی مرکز
akbar.nasrollahi@gmail.com
10.22059/jrd.2020.310517.668582
گفتمان معاصر جامعهشناسی تکنولوژی، اگرچه مفاهیم متعددی را در دستور کار خود قرار داده، اما شکاف دیجیتالی همچنان ازجمله جستارهای مهم این عرصه است. در این میان اگرچه ضریب نفوذ اینترنت در مناطق روستایی رشد یافته، اما باید توجه داشت که رویکردهای نوین به شکاف دیجیتالی، باعث طرح مباحث جدیدی ازجمله «ICT» روستائی، سطح سواد دیجیتالی وچیستی الگوی بومی موثر در کاهش آن، ومباحثی که بهگونهای دقیقتر مبحث شکاف دیجیتالی را درایران تبیین مینمایند، شده است. مقاله حاضر بر آن است تا مبحث شکاف دیجیتالی را در روستاهای استان قم مورد کاوش قرار دهد. پویش علمی حاضر به دنبال یافتن الگوی بومی شکاف دیجیتالی درروستاهای استان قم می باشد. لذا داده های خود را با استفاده از روش دلفی جمع آوری نموده و از تکنیک سلسله مراتبی فازی و تاپسیس فازی استفاده نموده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کارشناسان و مدیران ارشد حوزه ICT روستاهای استان قم بوده و در این میان حجم نمونه به دلیل محدود بودن جامعه آماری، به تعداد 33 نفر بسنده شده که با روش نمونهگیری قضاوتی انتخاب شده است. نتایج تحقیق پس از محاسبات دو مرحله ای دلفی، دستیابی به مدل مفهومی تحقیق شامل 9 معیار و 42 زیرمعیار و 36 راهبرد گذراز شکاف دیجیتالی می باشد که طی محاسبات سلسله مراتبی فازی، زیرمعیارها نرمالیزه واز لحاظ وزنی اولویت بندی گردیدند. بر اساس یافتههای تحقیق، شناخت فرهنگ روستاها و ارتباطات اجتماعی حائز بالاترین رتبه وزنی، و کسبوکارها با شناسایی آنها در توسعه اقتصاد روستایی و همچنین هوشمند شدن کسبوکار دارای پایینترین رتبه وزنی می باشند. نتایج کیفیتسنجی راهکارها در پرتو تکنیک تاپسیس فازی حاکی از آن است که تشویق اپراتورها به سرمایهگذاری دراولویت اول و استفاده از نیروهای متخصص جهت ارائه آموزش مفاهیم فن آوری اطلاعات به کارشناسان در سازمان در نازلترین سطح از اولویت قرار دارد.
شکاف دیجیتالی,راهبرد,فن آوری اطلاعات و ارتباطات,اطلاعات وارتباطات,قم
https://jrd.ut.ac.ir/article_79795.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79795_c3835100bb6470479989e6e677e39f51.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
واکاوی تجربه و تفسیر بازیگران مدیریت روستایی از شرایط انتخاب دهیار و پیامدهای آن (مطالعه روستاهای شهرستان کلات)
243
269
FA
احمد
کلاته ساداتی
0000-0001-5708-7758
استادیار جامعه شناسی دانشگاه یزد
asadati@yazd.ac.ir
مهدی
نایه در
0000-0003-1686-8016
دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه یزد
naydar1@gmail.com
زهرا
فلک الدین
0000-0003-1183-2585
دانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه یزد
zahra.falakodin93@gmail.com
10.22059/jrd.2020.308774.668575
نظام مدیریت روستایی ایران طی سالیان طولانی به لحاظ ساختارهای اجتماعی، تحولات گوناگونی را پشت سر گذاشته است. هدف پژوهش حاضر، کشف و واکاوی تجربه دو دههای انتخاب دهیار در روستاهای بخش زاوین شهرستان کلات در استان خراسان رضوی است. تحقیق با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجامشده است. دادهها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 17 نفر از متولیان امور مدیریت روستایی جمعآوری و به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرارگرفته است. علاوه بر این، با توجه به نقش روش زاویهبندی در تحقیقات کیفی و بهمنظور تحلیل نظری دقیقتر، نتایج مصاحبهها با مشاهده مشارکتی یکی از محققان که به مدت سه سال در بستر تحقیق مذکور فعالیت داشت، تقویت شد. نتیجه تحقیق نشان داد که انتخاب دهیار در روستاها اگرچه در چارچوبی مردمسالارانه انجام میشود، اما به علت حاکمیت ارزشهای تاریخی و فرهنگی خاص، موانع و چالشهایی در انتخاب و نیز عملکرد دهیارها شکل میگیرد. چهار مضمون اصلی برساخت شده پژوهش حاضر عبارتاند از خاص گرایی، مسئولیتناپذیری، چالشهای فرهنگی و عملکرد ناقص. نتیجه تحقیق نشان میدهد که نهادسازی دموکراتیک در روستاهای موردمطالعه، نتوانسته اهداف موردنظر خود را تحقق بخشد. ارائه الگوهای بومی از مدیریت روستا که از یکسو به ارزشها و مفاهیم تاریخی و فرهنگی روستا توجه کند و از سوی دیگر نیازهای در حال تغییر را توجه کند، یکی از ضرورتهای مدیریت روستایی است. سیاستهای دولت در روستاها ضمن توجه به وجوه مردمسالاری آن، نیازمند اصلاح بر اساس ارزشهای فرهنگی-تاریخی حاکم بر روابط و تعاملات قدرت است.
نهادسازی دموکراتیک,مدیریت روستایی,مشارکت,انتخاب دهیار,روستا
https://jrd.ut.ac.ir/article_79796.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79796_64f9a47e317432f02170d2c14ab6a03f.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
ارزیابی دینامیک وضعیت معیشت جوامع روستایی با استفاده از رهیافت SLF و بهرهمندی از الگوی CIPP (موردِمطالعه: روستاهای شهرستان درهشهر)
271
303
FA
زینب
رحیمی
دانشجوی کارشناسیارشد رشته توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد
zainabrahimi575@yahoo.com
مهدی
کرمی دهکردی
استادیار گروه توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهرکرد
karami596@yahoo.com
10.22059/jrd.2021.309722.668579
رویکرد معیشت پایدار روستایی بر داراییها و سرمایههای اصلی (انسانی، مالی، اجتماعی و غیره) موجود در روستا بهعنوان منابع اولیه و اساسی تأمین معاش روستایی تأکید دارد. بر این اساس هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی وضعیت معیشتی خانوارهای روستایی شهرستان درهشهر از دیدگاه جوامع محلی است. نوع تحقیق کاربردی بوده و برای جمعآوری دادهها از شیوۀ میدانی استفاده شده است<strong>. </strong>جامعۀ آماری شامل 16140 خانوار بود که حجم نمونۀ موردِمطالعه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر تعیین شد. برای تحلیل دادهها از روشهای آماری با بهرهمندی از نرمافزارهایSPSS، Excell و Vensim استفاده شده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که بین روستاهای موردِ مطالعه از نظر برخورداری دارایی های معیشتی تفاوت معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان میدهد که سهم داراییهای طبیعی در روستاهای موردِ مطالعه بیشتر است و سهم داراییهای انسانی، اجتماعی، طبیعی، فیزیکی و مالی بهترتیب 39/3، 30/3، 59/3، 33/1، 39/3 است. در قسمت پیشنهادها به منظور تبیین روابط علّی-معلولی از نرمافزار و نسیم در بخشهای پنجگانه چارچوب معیشت پایدار استفاده شد.
الگوی cipp,داراییهای معیشتی,معیشت پایدار,شهرستان درهشهر
https://jrd.ut.ac.ir/article_79797.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79797_2c795db7c524fc6b503a9addb5da25bc.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
توسعه محلی (روستائی-شهری)
2008-8981
2783-0748
12
1
2020
08
22
ارزیابی ذینفعان و مطلعین کلیدی استان یزد از راهکارهای عملیاتی بهرهبرداری از ظرفیتهای اجتماعی در راستای مدیریت پایدار منابع آب
305
331
FA
سیدعلیرضا
افشانی
0000-0002-2311-3329
استاد جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد
afshanialireza@yazd.ac.ir
حمیده
شیری محمدآباد
دانشجوی دکتری جامعهشناسی، مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه یزد
hamideh_shiri70@yahoo.com
10.22059/jrd.2021.312355.668594
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دیدگاه ذینفعان و مطلعین کلیدی استان یزد از راهکارهای عملیاتی بهرهبرداری از ظرفیتهای اجتماعی در راستای مدیریت پایدار منابع آب انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد. با تعدادی از مطلعین کلیدی حوزۀ آب و کشاورزان باتجربه، مصاحبههای نیمهساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری به عمل آمد. در این پژوهش، 19 نفر از مطلعین کلیدی حوزۀ آب و 13 نفر از کشاورزان باتجربه مشارکت داشتهاند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ضبط مصاحبهها با رضایت مشارکتکنندگان انجام شد و قبل از انجام مصاحبه در مورد موضوع، هدف تحقیق، روند کار و رعایت اصول اخلاقی به افراد نمونه توضیحاتی داده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها و مقایسۀ اظهارات ذینفعان نهادی (مطلعین کلیدی) از سواد آبی کشاورزان و اقدامات صورت گرفته از جانب کشاورزان، نشاندهندۀ آن است که کشاورزان در حوزۀ آبی، کمسواد نیستند بلکه قادر به درک شرایط موجود بوده و از آگاهی نسبتاً مناسبی نیز برخوردارند و در مورد ظرفیتهای اجتماعی نیز، استفاده از پتانسیل روحانیون، کشاورزان باتجربه، استفاده از ظرفیت آموزشوپرورش، بهرهگیری از ظرفیت هنرمندان و نهادهای غیردولتی در اولویت بهرهبرداری است.
آب,سواد آبی,ظرفیت اجتماعی,کشاورزان,یزد
https://jrd.ut.ac.ir/article_79798.html
https://jrd.ut.ac.ir/article_79798_aedb96ad1a68acdfb7877869ffd97e67.pdf