ORIGINAL_ARTICLE
نقش ترویج در توسعة کشاورزی اُرگانیک (زیستی) در روستاهای کشور
استفاده از سموم و کودهای شیمیایی گوناگون، بهرهبرداری روزافزون از منابع طبیعی پایه در بخش کشاورزی و نیز بکارگیری فزاینده انرژیهای فسیلی، در ناسالم بودن محصولات کشاورزی و آلودگی محیط زیست در روستاها نقش مهمی داشتهاند. گرچه این موارد، موجب افزایش کمی تولیدات در بخشهای صنعت و کشاورزی شدهاند، ولی در طول زمان، آسیبها و چالشهایی را نیز ایجاد کردهاند. مسئله اساسی در مقاله حاضر، آلودگی مداوم و روزافزون محصولات کشاورزی و فرآوردههای غذایی به باقیمانده سموم گیاهی، علفکشها، آنتیبیوتیکها و هورمونهای گیاهی و دامی است. از جمله مهمترین آسیبها این است که آلودگیهای ناشی از وجود اینگونه باقیماندههای شیمیایی، نه تنها موجب ظهور بیماریهای ناشناخته در میان انسانها شده، بلکه به تخریب و فرسایش منابع پایه کشاورزی نیز منجر شده است. همچنانکه تخریب منابع طبیعی نیز از دیگر آسیبهایی است که بدین سبب به محیط زیست جوامع انسانی، گیاهی و جانوری وارد شده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی نقش ترویج در توسعه کشاورزی ارگانیک در روستاهای کشور است و روش بررسی نیز از نوع کلینیکی یا «تشخیص بالینی» و در برخی از مزارع «تولیدات ناب» در نواحی روستایی است. کاهش هزینههای درمانی، افزایش کمی و کیفی تولیدات کشاورزی، افزایش صادرات و حفاظت از محیط زیست، نیازمند نگرش زیستمحیطی و تولید کشاورزی به شیوهای پایدار و ارگانیک است که این کار نیز مستلزم بهرهمندی از یک سامانه ترویجی جامعنگر است. این سامانه ترویجی نیز مبتنی بر سه رکن آموزش مداوم، انگیزش خودیاری و گسترش مشارکت روستاییان در راستای توسعه پایدار منابع انسانی است. در پایان، برخی از راهبردهای مؤثر در پذیرش شیوههای تولید در سامانه کشاورزی ارگانیک در روستاهای کشور بیان شده است. شایان ذکر است که راهبردهای مذکور، در واقع بخشی از پیامها یا آموزه-هایی هستند که سامانه ترویج، برای نشر و تنفیذ آنها بین مخاطبان روستایی در این فرایند تلاش میکند.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22224_d7462098df34dffe58362c7e67b2ad5c.pdf
2011-02-20
تولیدات روستایی
فرایند کشاورزی زیستی
کشاورزی پایدار.
محصولات ناب زراعی
نظام آموزشی ترویج
عباس
نوروزی
anorozi66@yahoo.com
1
مؤسسه آموزش عالی علمی – کاربردی جهاد کشاورزی و مرکز آموزش عالی امام خمینی(ره)
AUTHOR
اسماعیل
شهبازی
dr.ismail_shahbazi2@yahoo.com
2
استاد توسعه و ترویج در گروه آبادانی روستاها، پارک علمی و تحقیقاتی و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
فراتحلیلی بر مطالعات فقر در جامعه روستایی ایران
پژوهش حاضر، فراتحلیلی بر مطالعات انجام شده در زمینه فقر در جامعه روستایی ایران است. مسئله اصلی در بررسی حاضر این است که رویکرد نظری غالب و متغیرهای اصلی در پژوهشهای مذکور چیست؟ و تا چه حد به رهیافت مشارکتی توجه شده و از چه موضوعاتی غفلت شده است؟ روش گردآوری دادهها، مطالعه اسنادی و کتابخانهای است، بهطوری که ابتدا هفتاد پایاننامه و پژوهش در زمینه فقر در دهه 80، بررسی شد که از بین آنها، سی و دو پژوهش درباره فقر روستایی، بهعنوان جامعه آماری انتخاب شدند. برخی از متغیرهای مهم پژوهش حاضر عبارتاند از: تعاریف فقر، شیوه جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، روند فقر در جوامع روستایی، عوامل تأثیرگذار، نتایج و استراتژیها برای کاهش فقر. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با روش تحلیل محتوا انجام شد. طبق یافتههای تحقیق، بیشتر دادههای موجود، با استفاده از دادههای ثانویه مرکز آمار ایران بهدست آمده است و عمدتاً با روشهای مختلف کمی و اقتصادسنجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در زمینه فقر روستایی، بیشتر بر جنبههای پولی و مالی تأکید شده است. طبق نتایج تحقیق، فقر را باید از جنبههای اجتماعی و با رویکردهای انسانی و مشارکتی نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در اغلب مطالعات مذکور، به این موضوع چندان توجه نشده است. علاوهبراین، در مطالعات یادشده، موضوعاتی مانند آثار گوناگون فقر بر اقشار مختلف جامعه روستایی، سیاستهای فقرزدایی و ارزیابی آثار آنها و نیز اثر پدیده-های کلان مانند جهانی شدن بر فقر روستایی بررسی نشده است.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22225_171e9e505626cd063a9bc3bb3cb80fa9.pdf
2011-02-20
روستا
رویکرد مشارکتی.
عوامل اقتصادی
فراتحلیل
فقر
مهدی
طالب
taleb@ut.ac.ir
1
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
AUTHOR
صدیقه
پیری
spiri.13652@gmail.com
2
کارشناس ارشد رشته توسعة روستایی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
AUTHOR
سمیه
محمدی
somayemohammadi92@yahoo.com
3
کارشناس ارشد رشته برنامهریزی روستایی، دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل رابطه بین سرمایه انسانی، تحقیق و توسعه و بهرهوری با نابرابری درآمدی در مناطق روستایی ایران
در ادبیات توسعه اقتصادی، بین رشد بهرهوری و نابرابری درآمدی رابطهای وجود دارد که از آن با عبارت U وارون کوزنتس یاد میشود (اهلووالیا، 1977). بهعبارتِدیگر، رابطه بین رشد بهرهوری با نابرابری درآمدی ابتدا مستقیم و سپس حالت معکوس به خود میگیرد. امروزه مطالعات اقتصاددانان توسعه نشان می-دهد که سیاستهای دولتها، از جمله سرمایهگذاری در سرمایه انسانی و مخارج تحقیق و توسعه، نه تنها بر رشد و بهرهوری اقتصادی، بلکه بر توزیع مناسب درآمد و کاهش نابرابری در اقتصاد کشورها نیز مؤثر بوده است (فان، 2007). بر این اساس، عوامل ساختاری مذکور، موجب برگشت سریع خم منحنی کوزنتس شده و موجب میشود که با افزایش بهرهوری، نابرابری درآمدی کاهش یابد. بهدلیل اهمیت موضوع مذکور، در پژوهش حاضر با استفاده از رهیافت مدلهای رگرسیونی با وقفههای گسترده (ARDL) و با در نظر گرفتن اطلاعات یک دوره سیساله (1387- 1358) بهصورت سری زمانی، رابطه بین نابرابری درآمدی و رشد بهره-وری در حضور عوامل ساختاری مانند مخارج تحقیق و توسعه و سرمایه انسانی در مناطق روستایی بررسی میشود. طبق نتایج پژوهش، سرمایه انسانی و مخارج تحقیق و توسعه داخلی و انباشت سرمایه تحقیق و توسعه بینالمللی، هر کدام با ضرایب 11/0 و 08/0، بر کاهش نابرابری درآمدی در مناطق روستایی تأثیر معنیداری دارد و فرضیه کوزنتس مبنی بر وجود رابطه U وارون بین رشد بهرهوری کل و نابرابری درآمدی در مناطق روستایی و کشاورزی ایران در دوره مورد مطالعه قابل ابطال نیست.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22226_e40024b389db99c2f8b04eb26d5d1982.pdf
2011-02-20
بهرهوری کل عوامل تولید
سرمایه انسانی
مخارج تحقیق و توسعه
مدل رگرسیونی ARDL.
مناطق روستایی
منحنی کوزنتس
اکبر
کمیجانی
komijani@ut.ac.ir
1
استاد گروه اقتصاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
AUTHOR
علی
باقرزاده
bagherzadeh_eco582@yahoo.com
2
دکتری علوم اقتصادی از دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی اثربخشی برنامه پشتیبانی خدمات مالی خرد و صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی در ایران
در پی موفقیت برنامههای تأمین مالی خرد در سطح جهان، طرحهایی در این زمینه در ایران اجرا شده است. این برنامهها بهعنوان راهی برای کاهش فقر و ارتقای معیشت شناخته میشوند و پیوسته در حال گسترش هستند. توجه به برنامههای تأمین مالی خرد و اجرای آنها، ارزیابی اثربخشیشان را ضروری میسازد. ارزیابی اثربخشی این برنامهها، نه تنها امکان اصلاح رویهها و بهبود عملکرد برنامهها را فراهم میکند، بلکه در طراحی برنامههای آتی نیز نقش مهمی دارد. در این پژوهش، با مطالعه موردی دو برنامه تأمین مالی خرد، یعنی «صندوق اعتبارت خرد زنان روستایی» و «برنامه پشتیبانی از خدمات مالی خرد روستا» تلاش شده است تا آثار این برنامهها بر شرکتکنندگان، بهویژه بر سه جنبه از زندگی آنان، یعنی ابعاد مادی فقر، آسیبپذیری و توانمندسازی زنان ارزیابی شود. در مطالعه حاضر، از روشهای کمی و کیفی استفاده شده است. در بخش کمی از شرکتکنندگان جدیدتر برنامهها بهعنوان گروه شاهد استفاده شده و یافتههای بخش کیفی نیز بهمنظور تقویت نتایج کمی به کار گرفته شده است. نتایج بررسی نشان میدهد که تغییری در شاخصهای درآمد، دارایی، و هزینه خوراک و پوشاک خانوارهای شرکتکننده در هر دو برنامه ایجاد نشده، اما شاخص تنوع منابع درآمدی خانوار بهبود یافته است. همچنین، برنامهها فقط زمانی به توانمندسازی زنان منجر شدهاند که شرکتکنندگان زن، خود بر نحوه مصرف وام کنترل داشتند. البته در برخی موارد، برنامهها موجب آسیب-پذیری بیشتر خانوارها شدهاند.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22227_c599aa2e7872ae9572dc7ddb35ec4964.pdf
2011-02-20
آسیبپذیری
ارزیابی اثربخشی
تأمین مالی خرد
توانمندسازی
صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی و پشتیبانی از خدمات مالی خرد روستا.
پویا
علاءالدینی
palaedini3@ut.ac.ir
1
استادیار گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
AUTHOR
آزاده
جلالی موسوی
palaedini2@ut.ac.ir
2
کارشناس ارشد برنامهریزی اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مسأله اجتماعی خاموش و نامرئی: کاهش شانس ازدواج برای دختران روستایی (با تأکید بر یافتههایی از نقاط روستایی همدان)
با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در طول دهههای اخیر در ایران، مسئله اجتماعی تأخیر سن ازدواج یا به تعبیر برخی، پیامدهای منفی ناشی از این امر پدید آمده است و با توجه با بافت اجتماعی، در صورت استمرار میتواند به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. میزان سن در اولین ازدواج یا احتمالاً پیوستن بخشی از دختران به مجردین قطعی در همه نقاط کشور، طبق آمارهای رسمی در حال افزایش است. علاوه بر مناطق شهری، در نواحی روستایی نیز این مشکل بهطور جدی جلوه کرده است و با توجه به شرایط دختران روستایی و محرومیت آنها از بسیاری از حقوق و خدماتی که در نقاط شهری وجود دارد و انگها و ننگهای ناشی از عدم ازدواج و خطر پیوستن به خیل مجردان قطعی در جوامع سنتی و بسته روستایی، این معضل از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما مسأله این است که مانند سایر مسائل اجتماعی، نگاهها در ایران «شهرمحور» و «شهرزده» است و جامعه روستایی در درجه دوم اهمیت و اولویت قرار دارد و صدای محرومیت مضاعف دختران روستایی به گوش برنامهریزان نمیرسد. در این مطالعه، از چهارچوب نظری مدل انگیزه مهاجرتی زنان (سادانی و تودارو)، نظریه تغییرات الگوی ازدواج (گود، بکر و لستاقی) و نظریه مهاجرتهای مبتنی بر گزینش جنسیتی (بهرمن و ولف) استفاده شده است. روش تحقیق در بررسی حاضر، تحلیل دادههای ثانویه و مطالعه میدانی نگارنده با تکنیک ارزیابی مشارکتی در روستاهای استان همدان در قالب سه پروژه (توسعه محلی، توسعه پایدار و بررسی اشتغال دختران روستایی) است. جامعه آماری، زنان و دختران نواحی روستایی استان همدان است و مناطق روستایی منتخب در شهرهای رزن، بهار، فامنین و نهاوند قرار دارند. یافتههای تحقیق، بیانگر همسویی الگوهای همسرگزینی شهری- روستایی، دلایل عمده تأخیر سن و کاهش شانس ازدواج در روستاها ناشی از افزایش تحصیلات مردان جوان روستایی، مهاجرت جوانان به شهر (گزینش جنسیتی).
https://jrd.ut.ac.ir/article_22228_c4e22ec437b96b5316cb411eac9f8f88.pdf
2011-02-20
دختران روستایی
سن ازدواج
کاهش شانس ازدواج
گزینش جنسیتی مهاجرت
اسداله
نقدی
asad.naghdi@gmail.com
1
استادیار گروه آموزشی علوم اجتماعی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
اسماعیل
بلالی
ebalali@yahoo.com
2
استادیار و مدیر گروه آموزشی علوم اجتماعی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل تناسب اراضی بهمنظور استقرار مراکز خدمات روستایی با استفاده از روشهای PROMETHEE II و مقایسه زوجی در محیط GIS (مطالعه موردی: بخش سلطانیه، شهرستان ابهر)
در برنامهریزیهای منطقهای و توسعه سرزمین، یکی از مسائل اساسی که برنامهریزان با آن مواجه هستند، شناسایی مناطق مناسب بهمنظور استقرار و توسعه انواع فعالیتها است. مدلها و روشهای گوناگونی در این زمینه وجود دارد و پیشرفتهای تحققیافته در سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS)، امکان مدلسازی و تحلیل اطلاعات را بهطور فضایی فراهم کرده است. پژوهش حاضر به تحلیل تناسب اراضی بهمنظور استقرار مراکز خدمات روستایی با در نظر گرفتن مجموعهای از عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی در بخش سلطانیه میپردازد. مسئله مهم در این تحقیق، مشخص کردن تناسب اراضی بهمنظور استقرار مراکز خدمات روستایی است، بهطوری که این مراکز، بیشترین پوشش خدماتی را داشته باشند. در این پژوهش، از روشهای تحلیل تصمیم چندمعیاره (مقایسه زوجی و تکنیک PROMETHEE II) در محیط سیستمهای اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است که به الگوسازی فضایی بخش سلطانیه میپردازد. کل منطقه مورد مطالعه با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیطی به پنج قسمت از کاملاً نامناسب تا کاملاً مناسب برای استقرار مراکز خدمات روستایی تقسیم شده است. طبق نتایج تحقیق حاضر، قسمتهای کاملاً مناسب بهمنظور ایجاد مراکز خدمات روستایی، مناطقی نسبتاً هموار بوده و از زمینهای باارزش برای کشاورزی و مستعد رشد از لحاظ اقتصادی تشکیل شدهاند و عمدتاً سکونتگاههایی هستند که از نظر تراکم جمعیتی و نیز امکانات زیربنایی در موقعیت بهتری قرار دارند.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22229_b0d2da85335e6ec841bc763573ca900c.pdf
2011-02-20
بخش سلطانیه
توسعه روستایی
مراکز خدمات روستایی
مقایسه زوجی
حسنعلی
فرجی سبکبار
hafaraji@gmail.com
1
استادیار گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
AUTHOR
حسین
نصیری
hossien.nasiri@gmail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
AUTHOR
محمد
حمزه
mohamad@ut.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران
AUTHOR
یوسف
رفیعی
yusefrafii@ut.ac.ir
4
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی، مدیریت و آموزش محیط زیست، دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران
AUTHOR
شاپور
سلمانوندی
ssalmanvandi@gmail.com
5
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت توسعه روستایی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
آسیبشناسی بافت سکونتگاهی در حاشیه رودخانهها از نظر اجتماعی
فضای روستا، مجموعهای از زیرسیستمهای مختلف است که هر یک از آنان، ضمن دارا بودن اجزا، عناصر و روابط درونی، نحوه سازمانیابی فضای روستا را تعیین میکنند. موزونی یا ناموزونی در سازمانیابی فضای روستایی، میتواند در قالبهای مختلفی جلوه کند. در حال حاضر، یکی از مهمترین ناموزونیها در ساماندهی فضای روستاهای کشور، در نحوه استقرار بافت مسکونی روستا در حاشیه رودخانهها است. راهکارها و سیاستهایی که تاکنون برای اصلاح بافت مسکونی روستا در حاشیه رودخانهها ارائه شده، غالباً جزءنگر بودهاند، یعنی دلایل بروز مشکلات و راهحلهای مقابله با آنها را در زیرسیستم سکونتگاهی روستا جستجو کردهاند. در بررسی حاضر، از دیدگاه سیستمی و با تأکید بر ضرورت جامعنگری به مقوله رودخانه در روستاها، بر شناخت مؤلفهها و بردارهای فضایی در آسیبشناسی تعیین حریم رودخانه در روستاها تأکید میشود، یعنی آسیبشناسی رفتار رودخانه، از منظر آسیبشناسی سازمانیابی فضای روستایی مورد مطالعه قرار میگیرد. جامعه آماری این پژوهش، تعدادی از روستاهای حاشیه رودخانههای گرگانرود در استان گلستان، ماسوله در استان گیلان، ایجرود در استان زنجان، لایجند در استان اصفهان، شاهرود در استان قزوین و رودخانههای جاجرود و کرج در استان تهران را شامل میشود. بر اساس نتایج تحقیق، ساماندهی سکونتگاههای حاشیه رودخانهها و هدایت آن در طرحهای هادی روستایی به سوی یک نظم فضایی، میتواند آثار پایداری بر اصلاح بافت سکونتگاههای روستایی بگذارد و آن را به سوی رفتاری قانونمند هدایت کند.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22230_43923c97f5448c4e544a8ebd0b9d82c2.pdf
2011-02-20
آسیبشناسی.
بافت روستایی
دیدگاه سیستمی
رودخانه
روستا
اصغر
صالحی
a.salehi472@gmail.com
1
دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی دانشگاه اصفهان
AUTHOR
سید اسکندر
صیدایی
sidaiy@ltr.ui.ac.ir
2
استادیار گروه جغرافیا، دانشگاه اصفهان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مدل روابط علّی عوامل خانوادگی، محیطی و فردی در مصرف مواد در میان نوجوانان در روستاهای شهر کرج
مصرف مواد در نوجوانان یکی از مهمترین چالشهای بهداشتی و روانی- اجتماعی جوامع میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل علّی روابط عوامل والدینی، همسالان، سبک مقابله، عزت نفس و پرخاشگری (عوامل خانوادگی، محیطی و فردی) با مصرف مواد در میان نوجوانان در روستاهای شهر کرج انجام شده است. شرکتکنندگان پژوهش شامل 447 نفر (239 دختر و 208 پسر) از نوجوانان مقطع متوسطهی بخش مرکزی کرج در سه دهستان گرمدره، محمدآباد و کمال آباد تشکیل میدهد که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل خرده مقیاسهای پیوند عاطفی با والدین و وضعیت گروه همسالانِ پرسشنامهی عوامل خطرساز و حفاظتکنندهی مصرف مواد (RAPI)، پرسشنامهی رفتارهای پرخطر، پرسشنامهی پرخاشگری (AQ)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و پرسشنامهی سبک مقابله با فشار روانی (CISS) بودند. از روش تحلیل مسیر برای ارزیابی مدل علّی برگرفته از مدل یادگیری اجتماعی مصرف مواد توسط نوجوان (سیمون و رابرتسون، 1989) استفاده شد. بر اساس شاخصهای نیکویی برازش (عدم معناداری خی دو، پایین بودن خطا و...) با کنترل کردن مفروضهی ثابت ماندن واریانس ماندهها، مدل پیشنهادی از برازش کامل برخوردار بود. طبق این نتایج، متغیرهای ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری رابطهی مستقیم و طرد والدینی رابطهی غیرمستقیم با مصرف مواد داشتند. همچنین طرد والدینی با پرخاشگری، عزت نفس و ارتباط با همسالان منحرف رابطهی مستقیم داشت. داشتن ارتباط با همسالان منحرف و پرخاشگری علاوه بر رابطهی مستقیم با مصرف مواد در نوجوانان، نقش میانجی نیز در رابطهی طرد والدینی و مصرف مواد داشتند. عوامل خطرساز خانوادگی مانند طرد والدینی، پرخاشگری و ارتباط با همسالان منحرف از مهمترین متغیرهای پیشبینی کنندهی مصرف مواد در نوجوانان میباشند. از اینرو طراحی مداخلات پیشگیرانه برای بهبود روابط نوجوانان با همسالان سالم و تقویت پیوند عاطفی نوجوان با والدین و کاهش رفتارهای پرخاشگرانهی نوجوانان میتواند مصرف مواد را در آنان کاهش داده و جلوگیری کند.
https://jrd.ut.ac.ir/article_22231_a699dcafe288094458bd3dfbf3ab501a.pdf
2011-02-20
پرخاشگری
طرد والدینی
عزت نفس
مصرف مواد
نوجوان.
همسالان منحرف
رقیه
علائی خرائم
roghayeh.alaei.khoraem@gmail.com
1
کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، دانشگاه تربیت معلم تهران
AUTHOR
پروین
کدیور
kadivar@saba.tmu.ac.ir
2
استاد گروه روانشناسی دانشگاه تربیت معلم
AUTHOR
شهرام
محمدخانی
sh.mohammadkhani@gmail.com
3
استادیار گروه روانشناسی دانشگاه تربیت معلم
AUTHOR
غلامرضا
صرامی
sh.mohammadkhani2@gmail.com
4
دکتری روانشناسی و مدرس دانشگاه تربیت معلم
AUTHOR
محمدحسن
علائی
mh_alai2@yahoo.com
5
کارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
AUTHOR